۱۳۸۹ آبان ۲۰, پنجشنبه

آقا دامادِ خبرنگار

برای دوستم:
حمیدرضا بیانی به مناسبت ازدواج
- - - - - - - - - - - - - - - - - -
دوست گـــــــلم حمــــــیدرضا بیانی
همـــــون که کـرده ازدواج نهـــانی
می خوام کنم تو کار تو فـــــضولی
تویی که هستی آدمی اصـــــــــولی
مبــــــارکه، به پای هم پــــیربشین
الهـــــــی که پیرو زمینگیر نـــشین
کمی می خوام شوخی کنم غم نخور
ناراحت هم اگــــــر شدی سم نخور
ببـــــــین داداش تو افتادی تو چاله
گیــــــر افتادی با آدمـــــــــی نخاله
نخاله،اما جنس من خــــراب نیست
حرفایی رومی گم برات سراب نیست
یادت باشه از این به بعــد تو جفتی
چشمـــــو ببند به روی حرف مفتی
یادت باشه سنـــگین و با وقار شی
متیـــــــن باشی، آقای روزگار شی
دیگه شــــلوغ پلوغ نکن تو کلاس
بیا و گوش به درس بکن وخلاص
خوشــم اومد گوش توهم دراز شد
حالا دیگه موقع قهـــــــــروناز شد
یادت باشه یه گــــربه ای دراز کن
واسه عروس خانوم کمی توناز کن
صــــــــدا بلند نکن ولی تو خونه
واسه عروس خانوم نگیر بهونه
گـــــربه دراز کنی پلنگ می بینی
یه همـــسر زبر وزرنگ می بینی
اصــــــــول تو زندگی کمی چرنده
کمــــــــی کوتاه بیا می شی برنده
بیانی جـان خونه رجا نیوز نیست
دختـر مردم اهل سازوسوز نیست
زندگی کن به حرف مفت گوش نکن
تو زندگیت عشـــقو فراموش نکن
چشـــــمای خوشکلت الهی روشن
پدر بــــــــشی قد یه باغ و گلـشن
آرزوی شـــــــــــــادی دارم برایت
نگــــــــــــهدارت باشه فقط خدایت
از این خدا زمینی ها به دور باش
جدا از آدمــــــــای اهل زور باش
کمی دعا بکن برام عــــــــاقل شم
همـــــــــــــــدم آدمای اهل دل شم
پنجم اردیبهشت 1389

هیچ نظری موجود نیست:

خروج از این صفحه بدون نوشتن پیام(ترجیحا طنز)شرعا حرام است.